سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پژوهش علمی رابطه میان تحصیلات و فرزندآوری

یک پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی با اشاره به نتایج آخرین نظرسنجی انجام شده در دی‌ماه 1400 پیرامون نگرش افراد 18 سال به بالا نسبت به فرزند آوری، گفت: نتایج این نظر سنجی نشان می‌دهد که با افزایش سطح تحصیلات افراد، باور به تاثیر فرزند بر خوشبختی زوجین کمتر می‌شود.

حدیث میرزامحمدی با اشاره به آخرین نظرسنجی ایسپا در دی‌ماه 1400 در خصوص نگرش افراد 18 سال به بالا نسبت به فرزندآوری، اظهار کرد: این نظرسنجی در مقیاس ملی و با شیوه مصاحبه تلفنی با تعداد نمونه 1584 نفر از افراد 18 سال به بالای ساکن در مناطق شهری و روستایی کل کشور انجام شده است که نتایج آن نشان داد با افزایش سطح تحصیلات افراد، باور به تاثیر فرزند بر خوشبختی زوجین کمتر می‌شود. به طوری که 74.8 درصد افراد با تحصیلات «کمتر از دیپلم» براین باورند که فرزند باعث خوشبختی می‌شود درحالیکه این میزان بین افراد با تحصیلات «دیپلم» 69 درصد و بین افراد با تحصیلات «دانشگاهی» 63.1 درصد است.

وی ادامه داد: مطابق با این نظر سنجی 68.4 درصد مردم معتقداند داشتن فرزند باعث خوشبختی زوجین می‌شود و این باور در بین مردان با 72.6 درصد بیش از زنان با 64.3 درصد، در بین ساکنین مناطق روستایی با 76.7 درصد بیش‌تر از ساکنین مناطق شهری با 65.5 درصد و در بین افراد متأهل با 72 درصد بیش‌تر از افراد مجرد با 59.9 درصد است.

72 درصد 50 سال به بالا‌ها معتقدند «فرزند» باعث «خوشبختی» می‌شود

به گفته این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی، داده‌های نظرسنجی یاد شده نشان می‌دهد که 65.9 درصد جوانان 18 تا 35 ساله معتقدند داشتن فرزند باعث «خوشبختی» زوجین می‌شود درحالی‌که این میزان بین افراد گروه سنی بالای 50 سال 72.8 درصد است.

رشد نگرش عدم وجود رابطه بین داشتن «فرزند» و «خوشبختی»/ نقش «تحصیلات» در این نگرش

میرزا محمدی با اشاره به پیمایش دیگری در سال 97 و با بیان اینکه در این نظر سنجی اکثر جوانان یعنی 68.3 درصد معتقد بودند داشتن فرزند در زندگی مشترک باعث خوشبختی زوجین خواهد بود و 30.9 درصد نیز رابطه‌ای بین داشتن فرزند و خوشبختی زوجین نمی‌بینند، تصریح کرد: میزان این نگرش که «رابطه‌ای بین داشتن فرزند و خوشبختی زوجین وجود ندارد» نسبت به سال 92، حدود 7 درصد رشد داشته است و نگاه تحلیلی به نتایج نشان می‌دهد که تحصیلات نقش به سزایی در نگرش جوانان به این موضوع دارد و جوانان مجرد فاقد تحصیلات دانشگاهی بیش از جوانان دارای تحصیلات دانشگاهی معتقدند داشتن فرزند باعث خوشبختی زوجین می‌شود.

کاهش باور به ثأثیر فرزند بر خوشبختی زوجین در بین جوانان

وی روند نظرسنجی‌های این مرکز را نشان دهنده کاهش باور به ثأثیر فرزند بر خوشبختی زوجین در بین جوانان دانست و ادامه داد: در سال 1392، 72.7 درصد جوانان 18 تا 35 ساله مجرد معتقد بوده‌اند داشتن فرزند باعث خوشبختی زوجین می‌شود که این آمار در سال 1397، به 68.3 درصد و در نظرسنجی اخیر ایسپا (دی‌ماه 1400) به 60.4 درصد رسیده است.

نظر ایرانیان در مورد «تعداد» فرزندان

به گفته این پژوهشگر، مطابق با نتایج نظرسنجی دی‌ماه 1400، مردم ایران به طور متوسط تعداد فرزند مناسب برای یک خانواده را 2.2 دانسته‌اند و 12 درصد مردم گفته‌اند که خانواده‌ها هیچ فرزندی نباید داشته باشند.

همچنین وی این را هم گفت که 20.7 درصد از مردم یک فرزند، 32.7 درصد دو فرزند و 16 درصد از مردم سه فرزند و 17.2 درصد مردم نیز چهار فرزند یا بیشتر را برای یک خانواده مناسب دانسته‌اند.

میرزا محمدی با اشاره به نتایج نظرسنجی دیگری در سال 99، بیان کرد: در نظرسنجی دیگری که در سال 1399 بین جوانان 18 تا 35 سال انجام شد، از جوانان پرسیده شده بود «اگر همه امکانات مادی فراهم باشد مایل به داشتن چند فرزند هستید؟»؛ که با در نظر گرفتن قید برخورداری از امکانات مادی، میانگین تعداد فرزند مطلوب برای خانواده 2.5 اعلام شده بود. در پیمایش اسفند سال 97 نیز میانگین تعداد فرزند مطلوب از نظر جوانان مجرد 2.02 بوده است.

وی معتقد است که نگرش افراد به فرزندآوری و تعداد مطلوب فرزند بین گروه‌های مختلف جامعه بسته به نوع جنس، سن، تحصیلات و پایگاه اقتصادی و اجتماعی آن‌ها متفاوت است.

منبع:باشگاهخبرنگاران جوان


چگونه خانواده صادقی داشته باشیم؟

در پاسخ به این سوال که «چگونه می?توانیم صادق باشیم؟»، اضافه کرد: برای صادق بودن اول باید خودمان را بشناسیم و هدف?های زندگی خودمان را مشخص کنیم، زیرا این خودشناسی به پذیرش واقعیت?ها کمک می?کند.

دکتر مرسده رفیعی در گفت?وگو با ایسنا، صداقت را یک امر مهم در زندگی خانوادگی و اجتماعی دانست و اظهار کرد: از دیدگاه روانشناسی نیز صداقت اصلی?ترین بخش در روابط سالم است و اگر می?خواهیم رابطه سالمی بین افراد خانواده وجود داشته باشد، پایه آن صداقت است.

وی با بیان اینکه صداقت از عهدشکنی?های مخرب جلوگیری می?کند، افزود: صداقت موجب می?شود در وهم و خیالات زندگی نکنیم و واقعیت?ها را بپذیریم و براساس واقعیت?های موجود با دیگران برخورد کنیم.

این روانشناس و مشاور، دروغ را ناشی از توهماتی دانست که افراد علاقمند به انجام آنها هستند و تصریح کرد: وقتی دروغ را مبنای حرف?هایمان قرار می?دهیم، یعنی از واقعیت دور می?شویم، زیرا واقعیت مطابق میل ما نیست و لذا آن را کتمان می?کنیم و به رویاها و توهماتی که درون ذهن خودمان می?تراشیم روی می?آوریم.

رفیعی، دروغ را زاییده ذهن خلاق غیر واقعی انسان دانست و گفت: کسی که صداقت دارد، یعنی با واقعیت?های زندگی خودش رو به رو شده؛ نه توهمات و خیال?پردازی?هایی که درون ذهنش انجام می?دهد لذا پذیرش واقعیت?های زندگی مهم است.

وی با تاکید بر اینکه هرچقدر واقعیت?های زندگی را بپذیریم به صداقت نزدیک?تر هستیم، خاطرنشان کرد: براساس پژوهش?های صورت گرفته، افراد معمولا پنج بار در تعاملات روزانه خود به غریبه?ها و آشنایان دروغ می?گویند و این دروغ?ها چاشنی حدود یک?سوم حرف?هایی است که زوج?های جوان در آستانه تعامل و ارتباط اولیه رد و بدل می?کنند. در واقع این عدم صداقت?ها نشات گرفته از ناتوانی در رو به رو شدن با واقعیت?های زندگی است.

این روانشناس و مشاور، دروغ?گویی را نوعی پنهان شدن دانست و عنوان کرد: افراد برای اینکه ظاهر زیباتری به خودشان و شخصیت خودشان و روابط خودشان بدهند، دروغ می?گویند، زیرا ترس از دست دادن طرف مقابل را دارند لذا اگر می?خواهیم روابط سالمی بین اعضای خانواده برقرار شود باید مبنا را صداقت قرار دهیم.

وی در پاسخ به این سوال که «چگونه می?توانیم صادق باشیم؟»، اضافه کرد: برای صادق بودن اول باید خودمان را بشناسیم و هدف?های زندگی خودمان را مشخص کنیم، زیرا این خودشناسی به پذیرش واقعیت?ها کمک می?کند و می?توانیم مسائل گذشته را حل کنیم و برای رسیدن به آینده برنامه?ریزی داشته باشیم، اما اگر خودمان را نشناسیم، پذیرش برای ما اتفاق نمی?افتد و برنامه?ریزی برای آینده مبنای ناشناخته خواهد داشت.

رفیعی، برنامه?ریزی بر مبنای دروغ و توهمات ذهنی را غیر قابل دسترسی دانست و یادآور شد: اگر می?خواهیم خانواده?ای به دور از عهدشکنی داشته باشیم، باید به فرزندان پذیرش آنچه که هست را یاد دهیم و خودشناسی و هدف?شناسی را دنبال کنیم و با مسائل ناخوشایند گذشته کنار بیاییم. همچنین باید درباره مهارت?ها و توانایی?های خودمان صادق باشیم و توانایی?های نداشته خودمان را به غلط به دیگران نشان ندهیم، زیرا نوعی دروغ?گویی است و در آینده ما را دچار آسیب روانی و اجتماعی می?کند.

وی کنار آمدن با واقعیت?ها را نشان?دهنده صداقت دانست و تاکید کرد: در خانواده?ای که صداقت وجود دارد، همواره نتیجه خوب و منطقی و معقول است و زمانی که یکی از اعضای خانواده به دروغ متوسل می?شود، دو علت دارد.

این روانشناس، نخستین علت دروغ?گویی را ویژگی شخصیتی ناشی از ناتوانی در رو به رو شدن با واقعیت?ها دانست و ادامه داد: در برخی از موارد نیز فشاری که از طرف دیگران وارد می?شود، افراد را وادار به دروغ?گویی می?کند. اگر والدین تاوان صداقت فرزندان را در صورت ناخوشایند بودن به بدترین طریق انجام دهند و یا حاضر به شنیدن گفتار صادقانه فرزندان نباشند، فرزندان به سمت دروغ?گویی می?روند.

رفیعی، از والدین خواست پذیرای تفاوت?های بین فردی اعضای خانواده باشند و گفت: همه ما اعضای یک خانواده هستیم، اما با هم تفاوت داریم و والدین باید بپذیرند که فرزندان لزوما شبیه والدین خود نیستند. در صورت پذیرش تفاوت?ها شاهد گفتار صادقانه فرزندان خواهیم بود. همچنین والدین باید در گفتار و رفتار خودشان صداقت داشته باشند و به قول?هایی که می?دهند عمل کنند تا الگوی صداقت باشند. اگر کاری برای آنان قابل انجام نیست، سعی کنند به فرزندان و سایر اعضای خانواده قول ندهند.


انتخاب لباس بر اساس ویژگیهای ظاهری

لباس هایی که شما را به بهترین شکل ممکن می کنند به فرم بدن شما بستگی دارد. امروزه انتخاب لباس به قدری متنوع است که صرف نظر از اندازه، قد، تناسب یا شکل بدن شما، چیزی برای همه وجود دارد.

 

وقتی صحبت از ظاهر خوب می شود، اندازه یا شکل شما مهم نیست، تناسب لباس شما مهم است. پوشیدن لباس مناسب نباید دنبال کردن آخرین روند مد باشد. این باید در مورد انتخاب چیزی باشد که برای شما مناسب است و به شما احساس راحتی و اعتماد به نفس می دهد.

 

 

استایل بدون تناسب

دانستن شکل اولیه بدن خود و درک انواع لباس هایی که ویژگی های خوب شما را برجسته می کند (و کمتر از حد ایده آل شما را به حداقل می رساند)، به این معنی است که می توانید طوری لباس بپوشید که واقعاً مناسب شما باشد. امروزه گزینه های زیادی برای انتخاب وجود دارد، بنابراین همیشه می توانید چیزی را پیدا کنید که شکل بدن، مقیاس، تناسبات، شخصیت و سبک زندگی شما را تکمیل کند.

 

لباس باید از اندام زن پیروی کند نه بدن از شکل لباس.

 

قبل از اینکه بدانید چه لباسی باید بخرید و چه مدل هایی برای شما بهتر به نظر می رسد، باید بدانید چه فرم بدنی دارید. هنگام انتخاب لباس، هدف شما ایجاد توهم داشتن اندامی متعادل است. ساعت شنی منظم ترین و متعادل ترین فرم بدن با موارد زیر در نظر گرفته می شود:

 

شانه ها و باسن در یک خط

 

نیم تنه تعریف شده

 

کمر، حتی با شکم خمیده نرم

 

پایین منحنی

 

مشکل درک شکل بدن شما این است که بیشتر خانم‌ها بر روی ناحیه خاصی تمرکز می‌کنند (مثل نواحی مشکلی مانند شکم، بازوها، پایین، ران‌ها و غیره)، که می‌تواند قضاوت شما را هنگام دیدن کل تصویر مخدوش کند. مهم است که خود را به عنوان یک کل ببینید تا بتوانید شکل بدن خود را مشخص کنید.

 

برای تجزیه و تحلیل فرم بدن خود، با لباس زیر خود را در آینه نگاه کنید. بایستید و پاها را کنار هم قرار دهید و دست‌ها را کمی دورتر از پهلوها قرار دهید. ناحیه زیر بازوها، از پشت سینه و قفسه سینه، بالای کمر و باسن تا کامل ترین قسمت ران ها را بررسی کنید. سپس به 7 طرح شکل بدن در بالا نگاه کنید. هنگامی که شکل خود را شناختید، باید نسبت، مقیاس و ویژگی های خود را بررسی کنید. سینه، شکم، بازوها، ران ها.

چگونه مقنعه انتخاب کنیم؟

در بازار مقنعه های متنوعی وجود دارد که می توان بهترین مدل و رنگی را که علاقه دارید انتخاب کنید. برای این منظور بهتر است ابتدا چهره خود را بیشتر بشناسید تا بتوانید بهترین مدل را انتخاب کنید. بسیاری از افراد مقنعه هایی میخرند که به آنها نمی آید و پس از مدتی در کمد لباسهایشان خاک می خورد. به همین جهت بهتر است مقنعه ای را انتخاب کنید که علاوه بر سلیقه شخصی شما بتوانید به چهرتان بنشیند. اکثر افرادی که تمایل به داشتن حجاب دارند حتما یک مقنعه را در میان لباسهایشان پیدا خواهید کرد. اگر علاقمندید تا از این پس مقنعه ای بخرید که به چهرتان می آید می توانید اینجا کلیک کنید. در این مقاله می توانید با انواع مدل مقنعه مناسب با چهره خود را مشاهده کنید. 


کودکان چگونه خواندن را یاد می گیرند؟

برای تقریباً یک قرن، محققان بر سر این سؤال بحث کرده اند. اکثر این اختلاف در همان مراحل ابتدایی فرآیند خواندن متمرکز شده است، زمانی که کودکان خردسال برای اولین بار شروع به کشف چگونگی رمزگشایی کلمات در یک صفحه می کنند.

 

یک نظریه این است که خواندن یک فرآیند طبیعی است، مانند یادگیری صحبت کردن. اگر معلمان و والدین کودکان را با کتاب‌های خوب احاطه کنند، این نظریه می‌گوید، بچه‌ها خودشان مطالعه را شروع می‌کنند. ایده دیگری نشان می دهد که خواندن مجموعه ای از حدس های استراتژیک بر اساس زمینه است و باید به بچه ها این راهبردهای حدس زدن را آموزش داد.

 

اما تحقیقات نشان داده است که خواندن یک فرآیند طبیعی نیست (1) و یک بازی حدس زدن نیست. زبان نوشتاری یک رمز است. ترکیب خاصی از حروف به طور قابل پیش بینی صداهای خاصی را نشان می دهد. و در چند دهه اخیر، این تحقیق واضح بوده است: آموزش به بچه‌های جوان چگونه رمز را بشکنند - آموزش آوازهای سیستماتیک - مطمئن‌ترین راه برای اطمینان از یادگیری نحوه خواندن کلمات است.

 

البته خواندن چیزی بیشتر از دیدن یک کلمه در صفحه و تلفظ آن با صدای بلند است. به این ترتیب، آموزش خواندن چیزهای بیشتری از آموزش آواشناسی وجود دارد. خواندن به کودکان نیاز دارد که از چاپ معنا پیدا کنند. آنها باید صداهای مختلف در زبان گفتاری را بدانند و بتوانند آن صداها را به حروف نوشتاری متصل کنند تا بتوانند کلمات را رمزگشایی کنند. آنها نیاز به پیشینه عمیق و دانش واژگان دارند تا بتوانند کلماتی را که می خوانند درک کنند. در نهایت، آنها باید بتوانند اکثر کلمات را به طور خودکار تشخیص دهند و متن متصل را روان بخوانند و به دستور زبان، علائم نگارشی و ساختار جمله توجه کنند.

 

اما دانستن نحوه رمزگشایی یک گام اساسی برای تبدیل شدن به یک خواننده است. اگر کودکان نتوانند کلمات دقیق صفحه را رمزگشایی کنند، هرگز به خوانندگان مسلط تبدیل نمی شوند یا قسمت هایی را که می خوانند درک نمی کنند.

 

 

به همین دلیل است که ما این مرور کلی از تحقیق در مورد مطالعه اولیه را در کلاس های K-2 گردآوری کرده ایم. آنچه را که در مورد نحوه آموزش الگوهای صدای حروف و آنچه هنوز به طور قطع نمی دانیم را پوشش می دهد. این موضوع به موارد دیگری که باید بخشی از برنامه‌های خواندن اولیه باشد اشاره می‌کند. و توضیح می دهد که چرا می دانیم اکثر کودکان نمی توانند خواندن از طریق اسمز یا حدس زدن را بیاموزند.

 

این چیزی است که شواهد نشان می دهد.

 

آیا بچه ها خواندن را همان طور که یاد می گیرند صحبت نمی کنند یاد نمی گیرند؟

نوزادان با گوش دادن و تکرار صداهای ساخته شده توسط بزرگسالان و اتصال آنها به معانی صحبت کردن را یاد می گیرند (2). آنها هنگام شنیدن زبان گفتاری، آگاهانه واحدهای صوتی (که واج نامیده می شوند) را تشخیص نمی دهند. برخی از تحقیقات نشان می‌دهند که نوزادان به‌طور احتمالی یاد می‌گیرند - برای مثال، شنیدن صدای "توپ" همزمان با دیدن یک جسم گرد و پرنده در طول زمان باعث می‌شود که کودک این دو را به هم مرتبط کند - در حالی که مطالعات دیگر نشان می‌دهند که کودکان پس از تجربه، معنی یک کلمه را ترسیم می‌کنند. فقط یک یا دو بار در دو سال اول، مغز کودکان نوپا معمولاً روی رایج‌ترین صداها در زبان مادری تمرکز می‌کند و آن صداها را به معنی مرتبط می‌کند. کودک درک گفتار را از طریق قرار گرفتن در معرض زبان و فرصت‌هایی برای تمرین الگوهای «خدمت و بازگشت» (3) مکالمه، حتی بدون آموزش صریح، توسعه می‌دهد.


چرا کتاب نمی خوانیم؟!

12 دلیل رایج که دانش آموزان نمی خوانند و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید

 

1. آنها کتاب یا نوع کتاب مناسبی را پیدا نکرده اند.

 

وقتی مدیر مدرسه کتابی را در آغوشتان می‌اندازد، چه احساسی دارید، چیزی که با نیت خوب است، اما به طور طبیعی برای شما جالب نیست. آیا از خواندن متنفر هستید زیرا نمی خواهید آن را بخوانید؟

 

راه‌حل‌های ممکن: به دانش‌آموزانم می‌گویم که وقتی وارد کتابفروشی 10000 کتابی می‌شوم، 9200 کتاب برایم جذابیتی ندارد. نکته مثبت، این بدان معناست که 800 کتاب وجود دارد که می‌خواهم بخوانم. هیچ کس از خواندن متنفر نیست. برخی از ما فقط خوانندگان بیشتری نسبت به دیگران هستیم. این موضوع یکی از مسائل اساسی است که ممکن است تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا کند. به طور مثال دانشجویان نیز رغبتی از خود نشان نمی دهند تا بتوانند کتاب های بیشتری مطالعه کنند. یکی از دلایل این موضوع این است که آنها نمی دانند ناشران کتب دانشگاهیشان چه کسانی هستند. بنابراین برای یافتن کتاب موردنظرشان اغلب دچار مشکل می شوند. اگر شما نیز جزء آن دسته از افراد هستید می توانید این مقاله https://websama.net/introducing-the-top-publishers-of-academic-books/ را که درباره معرفی برترین ناشران کتب دانشگاهی است را مطالعه کنید.

 

2. آنها نیاز به راهبردهای کلی خواندن دارند که می توانند هر از گاهی به آنها روی آورند.

 

راه حل های ممکن: خواندن «بازار» برای آنها. از آنها در حال خواندن عکس بگیرید. فید اینستاگرام کلاس «Caught Reading» یا هشتگ #caughtreading را راه اندازی کنید (آن را برای من بفرستید تا توییت کنم). با آن با همان خلاقیت و اشتیاق رفتار کنید که آژانس‌های بازاریابی با موفقیت کفش‌های نایک را به‌عنوان «انتخاب سبک زندگی» یا استیو جابز به‌عنوان «نابغه متعالی» به دلیل آیفون به بازار عرضه کردند.

 

3. آنها به راهبردهای خواندنی خاصی نیاز دارند که بتوانند بر اساس زمینه خود انتخاب کنند.

 

راه‌حل‌های ممکن: نقاط قوت و زمینه‌های رشد آن‌ها را به عنوان یک خواننده شناسایی کنید، به آن‌ها کمک کنید به همان روش خود ارزیابی کنند، سپس با آنها و والدینشان برای ایجاد مجموعه‌ای از 4 تا 6 استراتژی خواندن از فهرست بالا (یا موارد دیگر) همکاری کنید. برای آنها بسته به آنچه می خوانند به طور انعطاف پذیر استفاده کنند.

 

4. خواندن می تواند ترسناک باشد.

 

خواندن سرگرم کننده است - تا زمانی که نباشد. آیا آن را درک می کنم؟ چه چیزی در آزمون خواهد بود؟ آیا در سطح کلاس هستم؟ در بالا؟ زیر اگر مجبور باشم با صدای بلند بخوانم چه؟

راه حل های ممکن: آنها را مجبور نکنید با صدای بلند بخوانند، مگر اینکه چیزی که می خواهید ارزیابی کنید تسلط شفاهی باشد! آنها را در جای خود قرار ندهید سوالات درک مطلب را با صدای بلند نپرسید. همیشه اصرار نکنید که «در سطح کلاس بخوانند» (احساس می‌کنید بعد از یک روز طولانی شکسپیر را بخوانید، یا ترجیح می‌دهید به خانه بروید و روی کاناپه بنشینید و «رستگاری بار» را تماشا کنید؟)

 

5. فضای مطالعه مناسب نیست.

 

خیلی پر سر و صدا خیلی ساکت. حواس پرتی بیش از حد. خیلی گرم، خیلی سرد – همه ما شرایطی داریم که دوست داریم در آن بخوانیم. من نمی توانم بخوانم اگر کاملاً ساکت نباشد – هر کسی صحبت می کند و من تمام شده ام.

 

راه حل های ممکن: به دانش آموزان اجازه دهید از برنامه های نویز سفید استفاده کنند. سر و صدای سفید را در کلاس قرار دهید (آنها به آن عادت خواهند کرد). فضاهای مطالعه را در کلاس خود ایجاد کنید. از کتابدار/کارشناس رسانه خود بپرسید که آیا نظری دارد. چراغ ها را کم کن کیسه های حبوبات را بخرید – حتی برای دانش آموزان دبیرستانی!

 

6. برای خواندن نیاز به دلیل دارند.

 

راه حل های ممکن: خواندن را اجتماعی کنید. فرآیند، بازتاب ها، نتایج. به آنها کمک کنید ارزش هر دوی فرآیند خواندن (تفکر انتقادی) و نتایج خواندن (دانش) را ببینند. به آنها کمک کنید مطالعه را به عنوان بخشی از رابطه بین زندگی خود و زندگی ای که می خواهند داشته باشند ببینند.

 

7. آنها کارهای زیادی برای انجام دادن دارند.

 

خواندن آن سخت است اگر میلیون ها کار برای انجام دادن داشته باشید. وقتی 20 صفحه تکلیف دارید، چه کسی می‌خواهد از یک کتاب خوب لذت ببرد؟

 

راه‌حل‌های ممکن: به آن‌ها کمک کنید تا یک برنامه مطالعه شخصی ایجاد کنند که بر اساس زندگی‌شان برایشان کار کند.