کودکان چگونه خواندن را یاد می گیرند؟
برای تقریباً یک قرن، محققان بر سر این سؤال بحث کرده اند. اکثر این اختلاف در همان مراحل ابتدایی فرآیند خواندن متمرکز شده است، زمانی که کودکان خردسال برای اولین بار شروع به کشف چگونگی رمزگشایی کلمات در یک صفحه می کنند.
یک نظریه این است که خواندن یک فرآیند طبیعی است، مانند یادگیری صحبت کردن. اگر معلمان و والدین کودکان را با کتابهای خوب احاطه کنند، این نظریه میگوید، بچهها خودشان مطالعه را شروع میکنند. ایده دیگری نشان می دهد که خواندن مجموعه ای از حدس های استراتژیک بر اساس زمینه است و باید به بچه ها این راهبردهای حدس زدن را آموزش داد.
اما تحقیقات نشان داده است که خواندن یک فرآیند طبیعی نیست (1) و یک بازی حدس زدن نیست. زبان نوشتاری یک رمز است. ترکیب خاصی از حروف به طور قابل پیش بینی صداهای خاصی را نشان می دهد. و در چند دهه اخیر، این تحقیق واضح بوده است: آموزش به بچههای جوان چگونه رمز را بشکنند - آموزش آوازهای سیستماتیک - مطمئنترین راه برای اطمینان از یادگیری نحوه خواندن کلمات است.
البته خواندن چیزی بیشتر از دیدن یک کلمه در صفحه و تلفظ آن با صدای بلند است. به این ترتیب، آموزش خواندن چیزهای بیشتری از آموزش آواشناسی وجود دارد. خواندن به کودکان نیاز دارد که از چاپ معنا پیدا کنند. آنها باید صداهای مختلف در زبان گفتاری را بدانند و بتوانند آن صداها را به حروف نوشتاری متصل کنند تا بتوانند کلمات را رمزگشایی کنند. آنها نیاز به پیشینه عمیق و دانش واژگان دارند تا بتوانند کلماتی را که می خوانند درک کنند. در نهایت، آنها باید بتوانند اکثر کلمات را به طور خودکار تشخیص دهند و متن متصل را روان بخوانند و به دستور زبان، علائم نگارشی و ساختار جمله توجه کنند.
اما دانستن نحوه رمزگشایی یک گام اساسی برای تبدیل شدن به یک خواننده است. اگر کودکان نتوانند کلمات دقیق صفحه را رمزگشایی کنند، هرگز به خوانندگان مسلط تبدیل نمی شوند یا قسمت هایی را که می خوانند درک نمی کنند.
به همین دلیل است که ما این مرور کلی از تحقیق در مورد مطالعه اولیه را در کلاس های K-2 گردآوری کرده ایم. آنچه را که در مورد نحوه آموزش الگوهای صدای حروف و آنچه هنوز به طور قطع نمی دانیم را پوشش می دهد. این موضوع به موارد دیگری که باید بخشی از برنامههای خواندن اولیه باشد اشاره میکند. و توضیح می دهد که چرا می دانیم اکثر کودکان نمی توانند خواندن از طریق اسمز یا حدس زدن را بیاموزند.
این چیزی است که شواهد نشان می دهد.
آیا بچه ها خواندن را همان طور که یاد می گیرند صحبت نمی کنند یاد نمی گیرند؟
نوزادان با گوش دادن و تکرار صداهای ساخته شده توسط بزرگسالان و اتصال آنها به معانی صحبت کردن را یاد می گیرند (2). آنها هنگام شنیدن زبان گفتاری، آگاهانه واحدهای صوتی (که واج نامیده می شوند) را تشخیص نمی دهند. برخی از تحقیقات نشان میدهند که نوزادان بهطور احتمالی یاد میگیرند - برای مثال، شنیدن صدای "توپ" همزمان با دیدن یک جسم گرد و پرنده در طول زمان باعث میشود که کودک این دو را به هم مرتبط کند - در حالی که مطالعات دیگر نشان میدهند که کودکان پس از تجربه، معنی یک کلمه را ترسیم میکنند. فقط یک یا دو بار در دو سال اول، مغز کودکان نوپا معمولاً روی رایجترین صداها در زبان مادری تمرکز میکند و آن صداها را به معنی مرتبط میکند. کودک درک گفتار را از طریق قرار گرفتن در معرض زبان و فرصتهایی برای تمرین الگوهای «خدمت و بازگشت» (3) مکالمه، حتی بدون آموزش صریح، توسعه میدهد.